من: تو کی هستی؟
. : ضمیر سوم شخص اول.
من: چشمهایش را بست و به آرامی اندیشید.
پ ن : فسقلی سر به سرم نزار ! من خودم جاریه خون از همه ی زخمهای عمرم.
پ ن : یا که آغوش بگشا تا بیایم . یا بیا برایت آغوش می گشایم. "تو فقط جَنَم داشته باش".
پ ن : خدایا به خاطر عمری که بخشیدی بهم سلامتی ای که منت گذاشتی. آبرو و توانمندی بخاطر همه ی بخشیدنات ازت ممنونم. سپاس.
پ ن : لعنت به مخترع پول.
پ ن : خلاص.
رفیق نا رفیقم . تولدت مبارک
ای یار نیمه راهم تولدت مبارک
خود خواه تر از ستاره .
بی مِهر تر از آذرخش .
چون ماهِ در کسوفی . تولدت مبارک
رفتی پِیِ نفهمی
از عشق و خون گذشتی ! نه قولِ مرد سَرَت شد . نه همرزمی بِفهمی .
از جبهه های جنگی . "فیش حقوق" گرفتی .
زین جاده های دنیا
کی برده پول به قبرش .
زین آدمای دنیا
کی کرده عمر . به قولش .
جز عشق و پای مردی.
جز پای عهد و پیمان .
جز خون ، جهاد ، تمنا .
جز یک بغل "ایثار" .
جز خاطراتی خطیر .
.
نِی ای شریکِ تنها . تو در پِیِ جهانی .
من در پیِ رفاقت در حسرت جهادم .
حال آن که من گذشتم
دیگر تو باش تنها
با آدمای دنیا
بنگر ببینم آخر
پیش خدا . که آیا .
حق با تو بوده یا من !!
ای جانِ من "خدایا" .
خلاص
پ ن : هیچکی دوسم نداره.
پ ن : اگه خدا نبود خدای نکرده . دیگه چ امیدی بود به نفسی دوباره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پ ن : رفیق نارفیقم در پشت پا استادی جواب خوبی ها را چه نامردانه دادی .
پ ن : در این زمانه ی بی های و هوی پول پرست خوشا به حال منِ "عشق و حال" پرست .
چگون شرح دهم لحظه لحظه ی خود را . برای این همه نامردمان فقط "خود پرست"؟؟؟
پ ن : حالم بده پیداست؟
پ ن : یکی منو بغل کنه. خوبم کنه. وای. "اغوش خدا کجایی؟"
من فقط قدّ ام بلنده .
ولی دیوارم بَدکوتاهه انگار .
میفهمم که دوس داشتنی نباشم . آخه نه که دور و کم ام .
خلاص
پ ن : لعنت به مخترع پول
پ ن : "من" جان . دوستت دارم. چون دوست داشتنی ای هرکی هرچی میخاد بگه . خلاص
پ ن : من از خودم مطمئنم.
آره خب :
میگن خسیس یه روز یه موز خورد . معده اش تعجب کرد . شده حکایت "مدعی" که به زندگیش شاید "مرد عمل" ندیده بوده که باورش نمیشه و اینطور "خاله زنک بازی رو پیشه کرده" . حاضر بُز هم حاضر من از هیچ عقوبتی نمیترسم که خیالم از کاری که کردم تخته تخه تخته .
کی سه برابر سرمایه چک تضمین انجام پروژه میداد که ندادم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی سر حساب کتاب همه بدهی ها رو گردن میگرفت که من نگرفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اه به این روزگاری که من فهمیدم همه از دم "نامردند" پای پول که بیاد وسط چون فقط به فکر خودشونن که مبادا آب توی دلشون ت بخوره.
اصلا همون که گفتم . "لعنت به مخترع پول" خلااااااااااااااااص .
آخه قرار شد که تو "همدرد" باشی نه که تو از همه بیشتر "درد" باشی
اگه دل شکستنی بود چرا شکستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
معلمی که مبادا دانشجوئی مساله ای را هَوَنگ کند برای بار سوم با رسم تصویر توضیح می دهد:
براورد هزینه انجام پروژه ای برابر است با = ایکس+ ایگرد+ زد +دبلیو (معنی بعزافه را بلدی؟)
ایکس: سرمایه شما
ایگرد: وام
زد : پیش
دبلیو: کارکرد
سوال اول ابتدائی: ایکس و ایگرد و زد و دبلیو برای چه کاری استفاده شده اند؟؟؟؟
اگه یه معلمی سه بار با رسم تصویر این مساله رو برای فوق لیسانسی توضیح بده و "مدعی" باز بگه "زد" چرا انجام شده اونم بشدت مغرضانه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دردت نمیاد؟؟؟؟ آآآآآآآآآآآآآآییییییییییییییییییییییییی نمیگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بگذریم که "کار من و تو . انتهایش پیش خداست" . خلاص
پ ن : حالا ببینم کی می تونه توی کمتر از 4 سال تضمینی با ضمانت ضرر و زیان 170 میلیون رو بکنه 400 میلیون برات . من مُرده تو زنده . خدا حَیّ و حاضر!
پ ن : چهار ماه روزها کار کردم شبها توی چادر خابیدم. تو کجا بودی؟
پ ن : چهار سال یه دست لباس نم هیچ، با لباس مونده های داداش سَر کردم، تو چیا پوشیدی بودی؟
پ ن : دوسال آخرشو "پول" "پول" کردی خرج اَتِینا .چپ و راست . خنجر زدی . آیییی نگفتم، نفهمیدی؟
پ ن : شب خابیدی صب حرفتو عوض کردی مدام روی تکرار . دم نزدم . . وجدان نگرفتی!
پ ن : به هر آخرش فهمیدی "نامحترمی" الکی احترام کردی زیرش پول فرش کردی . گفتم نکن! مسخره کردی دَم نگرفتی .
پ ن : آخرش قدِ یه کارگر "حُرمت" نگه ام نداشتی. سپاس . .
پ ن : خدا بین من و تو گواه ست!
پ ن : من یه پروزه طراحی کردم. مردش بودم. تا ته اش بودم. حتی ته تنها اشتباهم که فکر کردم همه مرد اند مثل خودم، نفهمیدم چشم ندارند و نظر تنگ و نامرد اند . از دم . کارِ دوساله شد چهار ساله . ولی باز من تا ته اش موندم به دندون و خون . درخت به ثمر رسوندم.
پ ن : قرادادمون امضاء شده که : هرچی ضرر شد با من . هرچی سود شد نصف نصف (اصلا معنیشو میفهمی)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ که طلبکاری؟؟
پ ن : اینها رو گفتم که بدون "دردسر" یعنی چه . فوق لیسانس چی بودی؟
پ ن : اونجائیها . رفیق نیمه راهند . (خوبه اینطوری بگم که میگی اینه قده وجدان؟؟؟؟؟؟؟)
پ ن : نگفتم خسته ام. خیلی خسته ام آستانه ی تحملم کم شده . نه که از کار حرفای خاله زنکی مسخره ی بی سر و ته ی صد من یه مثقالِ داغون خنجر زهردار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ نگفتم؟؟؟؟؟؟؟؟
پ ن : بقیه اش بین من و خداست .
خلاص
درباره این سایت